قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر

 وقت در کوچه مان آوازت بلندمي شود

همه از هم می پرسند " چه کسی مرده است؟"

چه غفلت بزرگی که ميپنداريم خدا تورا برای مردگان ما نازل کرده است

قرآن، من شرمنده توام اگر تورا از يک نسخه عملی به يک افسانه موزه نشين مبدل کرده ام،

یکی ذوق می کند که تورا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق

 ميکند که تورا فرش کرده،‌ یکی ذوق مي کند که تورابا طلا

 نوشته، ‌يکي به خود می بالد که تورا در کوچک ترين قطع

 ممکن منتشر

کرده و آيا واقعا خدا تورا فرستاده تا موزه سازی کنيم؟

قرآن،من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و

 تورا می شنوند،‌ آن چنان به پايت

مي نشينند که خلايق به پای موسیقی های روزمره مینشينند

اگر چند آيه از تو را به يک نفس بخوانند مستمعين فرياد می

 زنند ”احسنت …”

گويي مسابقه نفس است.

قرآن من شرمنده توام اگر به يک فستيوال مبدل شده اي

 حفظ کردن تو با شماره صفحه

‌خواندن تو از آخر به اول، ‌يک معرفت است يا يک رکورد گیری؟

اي کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا اين چنين

 تورا اسباب مسابقات هوش نکنند

خوشا به حال هر کسي که دلش رحلی است برای تو آنان که

 وقتی تورا مي خوانند چنان حظ مي کنند،‌ گویی که قرآن

 همين الان به ايشان نازل شده است

آنچه ما با قرآن کرده ايم تنها بخشی از اسلام است که به صليب جهالت کشیدیم

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: