
«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسند.» ... به نام خداوند لوح و قلم - حقیقت نگار وجود و عدم - خدایی که داننده ی رازهاست - نخستین سرآغاز آغازهاست ... وبگاه پیک ایران با محوریت موضوعات مختلف در شبکه های اجتماعی بنا شده و هدف اصلی آن اشتراک گزاری اطلاعات برای استفاده شما عزیزان میباشد. ... مرحبا ای پیکِ مشتاقان بگو پیغام دوست / تا کنم جان از سرِ رَغبت فدای نام دوست! حافظ
تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان پایگاه رسانه ای پیک و آدرس peykiran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته.
در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
هر تعلقی به غیر خدا حجاب است(سلوک عارفانه)
(بدان ای سالک راه خدا!) ما اگر بخواهیم وابستگیهای قلبی را به طور کلی تقسیمبندی کنیم باید بگوییم: یکی از دلبستگیهای ما، تعلق به ابزار دنیایی و امور مادی و طبیعی مانند خانه و پول و ثروت است و یکی دیگر از تعلقات ما، دلبستگی به لذات دنیایی است. این دو وابستگی منشأیی است برای وابستگی دیگری که عبارت است از دلبستگی به اصل زیستن در دنیا، یا دلبستگی به حیات دنیوی. یعنی از آنجا که این موارد برای انسان لذتهایی را در پی دارد، او دیگر حاضر نیست که از دنیا برود. لذا این وابستگیها، منشأ تعلق نسبت به اصل حیات دنیوی میشود. این قسم از وابستگیها مربوط به دنیا است، اما یک سنخ از وابستگیهای انسان، مربوط به امور معنوی است. گاهی دلبستگی به «اعمال عبادی» است، یعنی اینکه انسان دلبسته به عبادت باشد و دوست داردکه مدام عبادت کند، و گاهی دلبستگی به «فضائل نفسانی» است که ما از آن به «مقامات معنویه» تعبیر میکنیم. فضایل یا مقامات معنوی، تحت یک عنوان علمی، همان «ملکه» است. دلبستگی به اعمال عبادی، مانند دلبستگی به ابزار دنیوی است و دلبستگی به فضائل نفسانی، مانند دلبستگی به التذاذات نفسانیه است. همه این تعلقات و وابستگیها، به طور کلی تحت عنوان «حجاب» و «مانع» مطرح میشود. یعنی همه این وابستگیها، چه در بعد دنیوی و چه در بعد اخروی، به یک معنا حجاب و مانع برای «دلبستگی به خدا» هستند. حتی آخرت هم نسبت به این هدف، تنها یک «وسیله» است و دلبستگی به آن نیز برای سالک الی الله معنا ندارد. لذا انسان کامل تنها یک دلبستگی دارد و آن هم خدا است. هیچ یک از این عبادات و مقامات، در نگرش او «هدف» محسوب نمیشود.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- رسائل بندگی، آیت الله شیخ مجتبی تهرانی، ص 180

ﻣﯿﺨﺎﻡ ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺩﺭ
ﺍﺳﻼﻡ ؛ ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ ﺍﮔﻪ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﯾﺪ ﻫﺮﭼﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ ﺑﮕﯿﻦ ...
ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎﯼ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﻢ ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎ ﻣﺬﻫﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﻪ؟
ﻣﮕﻪ ﺍﺩﻣﺎ ﺩﻝ ﻧﺪﺍﺭﻥ؟ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﻦ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﯿﺪ ﻋﺸﻘﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﻪ؟
ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻦ
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﺕ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﮕﯿﺪ ﻧﻪ؟ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﭼﺠﻮﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻮﻧﻮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﺮﺩﻩ
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ :
...
...
...

مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمی ان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو:در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعددر ۲متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد.
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“
گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم دردیگران وجود دارد در وجود خودمان است.

حضرت آقافرمود : مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید. دخترها هم آمدند نشستند. آقا اولین سؤالش این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خیلی تحسینشان کرد و با آنها کلی صحبت کرد. توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد و آیا آقا میخورد یا نمیخورد؟ رفتم کنار آقا و از آقا سؤال کردم: آقا اینها میگویند که خوردنی، چیزی بیاوریم؟ آقا گفت: ما مهمانشان هستیم؛ از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب، اگر چیزی بیاورند، ما میخوریم. بعد خود آقا گفت: بله، دخترم! اگر زحمت بکشید و چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی و هم آبمیوة شما را میخورم. اینها رفتند چایی آوردند: آقا خورد؛ آبمیوه آوردند، آقا خورد؛ شیرینی آوردند؛ آقا خورد!
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه این ارمنیها بود و با آنها صحبت کرد و بعد مثل بقیة جاها آقا فرمود: عکس شهیدتان را من نمیبینم؛ عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم!
آنها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود! آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. آقا همین جوری که نگاه میکرد، شروع کرد به صحبت کردن و صفحهها را ورق میزد تا تمام شود و وقتی تمام شد گفت: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کرد از شهید تعریف کردن. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است و به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران»، پرواز عملیاتی جنگی داشته است. خلبان هواپیمایش ۱۴F، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته است. بعد هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند و شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد و هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش که اتمسفر است، بالا میآید و بقیهاش را به سمت ایران سرازیر میکند. چهار موتور هواپیما منهدم میشوند و هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد؛ ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند. سرانجام، هواپیما به زمین خورد و وی به شهادت رسید. او ارمنیای بود که حتی حاضر نشد لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیفتد. این بزرگوار در نیروی هوایی، مشهور است.
سخنان مادر شهید به آقا
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما هر چند با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، اما در روضههایتان شرکت میکنیم؛ ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین علیهالسلام، روز عاشورا و تاسوعا، به دستههای سینهزنی امام حسین علیهالسلام، شربت میدهیم و میآییم توی دستههایتان مینشینیم؛ ظرف یکبار مصرف میگیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن بعضی چیزها را نمیفهمیدم. میگفتند: مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی علیهالسلام که دستش را بستند و ۲۵ سال حکومتش را غصب کردند؛ نمیفهیمدم یعنی چی! میگفتند: آخر شب، نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانة یتیمان که این را هم نمیفهمیدم؛ ولی امروز فهمیدم که علی علیهالسلام کیست؛ امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما هم به خانة ما نیامده است! شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی علیهالسلام که خانة یتیمهایش میرفت، چهقدر بزرگ است.
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم و به اندازة چند کتاب، درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه، آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه را خورد؛ اما بعضی از دوستان ما نخوردند! کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر! حزباللهیتر از آقا هستیم دیگر! با آنها خداحافظی کردیم و به سمت دفتر به راه افتادیم. وقتی رسیدیم، آقا فرمود: این بچهها را بگویید بیایند! آمدند. فرمود: «این کار احمقانه چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم، چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به آنها محسوب میشود. نمیخواستید [بخورید]، داخل نمیآمدید»!

نیما یوشیج چه زیبا گفت :
"فکر را پر بدهید"
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
"فکر باید بپرد"
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
....
"فکر اگر پربکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
......
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها ... ِ

--تنها امامی که شش ماهه به دنیا آمدند
--تنها امامی که از هیچ بانویی شیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم(ص)صورت گرفته است
--تنها امامی که روز ولادتشان،پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند
--تنها امامی که در معرکه ی جنگ به شهادت رسیدند
--تنها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان (ایّها الشهید) یاد شده با اینکه همه ی ائمه ی ما شهید شده اند.
--تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند( علی اکبر علیه السلام و علی اصغر علیه السلام )
— تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارند
— تنها امامی که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد!!
— تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شدند
— تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد.
--تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بر بدن به شهادت رسیدند
--تنها امامی که بعد از شهادتش،خانواده اش اسیر شدند.
— تنها امامی که پدر و مادر و 9 نسلش معصوم بودند.
--تنها امامی ک تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی درآن نیست و شهادتش درماهی است که هیچ تولدی درآن نیست
--تنها امامی که خوردن خاک قبرش اشکال ندارد
--تنها امامی که دعا تحت قبه ی ایشان به اجابت می رسد
--تنها امامی که امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند!
--تنها امامی که یک در بهشت به نام اوست:باب الحسین علیه السلام
--تنها امامی که یارانش بی نظیر بودند
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم میکرد :
♦️ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ!
♦️ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ...
♦️ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ...
!
ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست!

وحشتناک ترین خبر سال...
روز نهم تیر 94 ساعت شانزده در شبکه سه در برنامه ای به مناسبت ماه رمضان.. امیر حسین مدرس خبری را به کنایه خواند :
در استان خوزستان سدی قرار است ساخته شود . با ساخت این سد تپه باستانی متعلق به عصر دیرینه سنگی با قدمت بیش از هیجده هزار سال به زیر آب خواهد رفت و بطور کلی تخریب خواهد شد .
زنگ خطر...
تمام دنیا میدانند که کانال سوئز در مصر به فرمان داریوش بزرگ و حدود 2490 سال پیش ساخته شد . جالب اینکه نقشه اصلی آن را یک زن ایرانی کشیده بود . اما متاسفانه بیست سال پیش اسرائیل.. این افتخار بزرگ را به نام یهودیان ثبت کرد و هیچ ایرانی ای به آن اعتراض نکرد . چرا که رییس جمهور وقت ایران ، جناب هاشمی رفسنجانی ، نظام هخامنشی را طاغوتی میدانست .
اندکی بعد در استرالیا اشیایی باستانی پیداشد که بسیار شبیه اشیای یافت شده در شوش (پایتخت زمستانه هخامنشیان) بود . باستان شناسان به این نتیجه رسیدند که کاشفان اصلی قاره اقیانوسیه ، انگلیسیها نبودند . بلکه نیروی دریایی ایران زمان هخامنشیان بوده است . اما آقای خاتمی هم توجهی نکرد و هندیها آن افتخار را نیز به نام خود ثبت کردند .
...
...
...

میگویند سرانه مصرف آب ایرانیان دو برابر سرانه مصرف جهان است. یک گوگل ساده انجام بدهید تا همین ادعا را با صدها تیتر مختلف در هزاران سایت فارسی زبان مشاهده کنید. حالا اگر تبلیغات هر روزه رادیو و تلویزیون را هم به این موج اضافه کنیم، آن وقت هژمونی قاطع ادعایی را بر فضای رسانهای کشور مشاهده خواهیم کرد که طبیعتا تکتک شهروندان ناچار به پذیرش آن هستند. اما حقیقت چیز دیگری است.
از ویکیپدیا میتوانید فهرست سرانه مصرف «آب شیرین» (freshwater) کشورهای جهان را مشاهده کنید. (به انگلیسی+ و به فارسی+) ایران در این فهرست، با سالانه ۱۰۴۸ مترمکعب برای هر نفر، در بین ۱۶۹ کشور جهان، رتبه ۲۰ را به خود اختصاص داده. کشورهایی که در این فهرست سرانه بیشتری نسبت به ایران دارند به صورت نرمال قابل دستهبندی نیستند. یعنی از کشورهای عقبافتادهای همچون ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان و پاکستان گرفته تا کشورهای کاملا پیشرفتهای همچون آمریکا، کانادا، استرالیا و پرتغال را شامل میشوند. بدین ترتیب، آشکارا یک جای کار لنگ میزند. نمودار سرانه مصرف آب نمیتواند ملاک مناسبی برای توسعهیافتگی اقتصادی یا فرهنگی کشورها باشد. اما مشکل کار در کجاست؟
در جداول ارایه شده، سرانه آب شیرین مصرفی، از مجموع آب مصرف شده در بخش «خانگی، صنعتی و کشاورزی» محاسبه شده است که در کشورهای مختلف جهان، سهم هر یک از این بخشها متفاوت است. خیلی ساده میتوان حدس زد که در کشورهای عقبافتاده جهان، به دلیل سیستم آبیاری سنتی در بخش کشاورزی، هدررفت آب در این بخش بسیار زیاد است. دوباره به نمودار مصرف جهان باز میگردیم و این بار کشورها را بر اساس سرانه مصرف در بخش کشاورزی فهرست میکنیم:
...
...
...

سخنی از آیت الله بهجت
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی...
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.

مورخان نقل مى كنند: در دوران طفوليت حضرت عباس (ع) يك روز اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع) وى را در دامان خود گذاشت و آستين هايش را بالا زد و در حالى كه به شدت مى گريست به بوسيدن بازوهاى عباس (ع) پرداخت .
ام البنين (س)، حيرت زده از اين صحنه ، از امام (ع) پرسيد: چرا گريه مى كنيد؟!
حضرت با صداى آرام و اندوه زده پاسخ داد: به اين دو دست نگريستم و آن چه را كه بر سرشان خواهد آمد به ياد آوردم .
ام البنين (س)، شتابان و هراسان ، پرسيد: چه بر سر آنها خواهد آمد؟!
امام (ع) با لحن مملو از غم و اندوه و تاءثر گفت : اين دستها از بازو قطع خواهد شد.
كلام حضرت چون صاعقه اى بر ام البنين (س) فرود آمد و قلبش را ذوب كرد و با وحشت و شتاب پرسيد: ((چرا دستهايش قطع مى شوند))؟!
امام (ع) به او خبر داد كه دستان فرزندش در راه يارى اسلام و دفاع از برادرش ، حافظ شريعت الهى و ريحانه رسول الله (ص)، قطع خواهد شد. ام البنين (س) گريه كرد و زنان همراه او نيز در غم و رنج و اندوهش شريك شدند.
سپس ام البنين (س) به دامن صبر و بردبارى چنگ زد و خداى را سپاس گفت كه فرزندش فداى سبط گرامى رسول خدا (ص) و ريحانه او خواهد گرديد.
اميرالمؤ منين على (ع) فرمود: ام البنين ، فرزندت عباس (ع) نزد خداى تبارك و تعالى منزلتى عظيم دارد و خداى متعال در عوض دو دستش ، دو بال به مرحمت خواهد كرد كه با آنها با ملايكه در بهشت پرواز كند، همان گونه كه قبلا اين عنايت را به جعفر بن ابى طالب (ع) نموده است . و ام البنين (س) با شنيدن اين بشارت ابدى و سعادت جاودانه مسرور شد.

شهریور ۵۸ که در مجلس خبرگان قانون اساسی، شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود.
امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی برو کنار، آقای بهشتی اداره کند.
وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم.
بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد.
امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود.
سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری
امّتگرایی
عدالتگستری
و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین
اساس تئوری امام خمینی بود.
...
...
...

حق با دلواپسان بود آمریکا قابل اعتماد نبود
خبرها از وین حکایت از آن دارد که مقامات آمریکایی با خلف وعدههای مکرر از پذیرش حقوق مسلم ایران امتناع میکنند. این در حالی است که غیرقابل اعتماد بودن آمریکا پیش از این از سوی منتقدان روند مذاکرات هستهای به دفعات گوشزد شده بود.
سرویس سیاسی-
تیم مذاکرهکننده آمریکایی بعد از رایزنی از طریق ویدئو کنفرانس با «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن(چهارشنبه شب) برای دومین بار زیر توافقاتی زد که پیشتر با ایران سر آنها به تفاهم رسیده بود.
رسانههای غربی همسو با دولت آمریکا در روزهای اخیر در سرخط اخبار خود، تفاهم لوزان را به عنوان معیار توافق خوب معرفی کرده و تلاش میکنند که امتناع آمریکا از پایبندی به مفاد تفاهم فوق را عامل اصلی تمدید مذاکرات معرفی کنند.
حال سوالی که در اذهان عمومی ایجاد میشود این است که هدف آمریکا و رسانههای غربی در پر رنگ کردن امتناع از تفاهم لوزان چیست؟
به احتمال بسیار زیاد، آمریکا با دبه کردن در مفاد تفاهم لوزان به هیچ عنوان در پی برهم زدن چارچوب لوزان نیست، بلکه به دنبال ایجاد شرایطی است که ایران را به مدافع تمام قد تفاهم لوزان بدل کند. در همین راستا برخی مقامات آمریکایی نزدیک به تیم مذاکرهکننده در اظهارات جداگانه بر این امر تاکید کردند که استراتژی آمریکا اکنون اجرای چارچوب لوزان از طریق امتناع از عمل به آن و ترغیب طرف مقابل است.
در حقیقت رفتار آمریکا مصداق روشنی از این مثل قدیمی است که میگوید: « به مرگ بگیر تا به تب راضی شود»! البته ایستادگی تیم مذاکرهکننده کشورمان تاکنون مانع به نتیجه رسیدن این تاکتیک شده است.
توافق خوب یعنی رعایت کامل خطوط قرمز ایران
تیم مذاکرهکننده هستهای ایران پس از تفاهم لوزان به صراحت اعلام کرد که در لوزان توافقی حاصل نشده و حداکثر چیزی که رخ داده تفاهم روی یک سلسله راهحلها برای موضوعات کلیدی بدون الزام حقوقی بوده است.
از سوی دیگر به اذعان کارشناسان، نیمنگاهی به متن تفاهم لوزان به وضوح نشان میدهد که تعهدات ایران، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است و این تفاهم در موارد متعدد، خطوط قرمز ایران را زیر پا گذاشته است.
خوشبختانه معیار یک توافق خوب که حاوی عزت ملت ایران و دربردارنده منافع کشورمان باشد در خطوط قرمز اعلام شده از سوی مقامات عالیرتبه نظام به صورت کاملا شفاف بیان شده است.
- لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریمها در فواصل معقول
- منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران
- مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس
- مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی
- عدم پذیرش محدودیتهای بلند مدت
- ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت
از جمله این خطوط قرمز است.

شايد لباس را زود به زود بشود عوض كرد يا خانه را فروخت ولي «فرهنگ» و «اخلاق» هويت ماست.
نبايد به اين زودي و سادگي، شخصيت و هويت خود را بفروشيم و عوض كنيم.
براي مقاومت در برابر سيل تهاجم فرهنگي بايد «سدّ ايمان» زد و از مرز عقيده و و اخلاص و فرهنگ حجاب و
عفاف نگهباني كرد.
خودباختگان در برابر فرهنگ بيگانه، به راحتي «خدا» را هم ميبازند.
برگهي «هويت» خود را گم نكنيم!
زيباترين دليل براي حجاب...
فایده اصلی حجاب همان جمله روانشناس فرانسوی است که میگوید اگر زنان غرب میدانستند زنان مسلمان در قالب فرهنگ عفاف و حجاب، جرعه جرعه بندگی خدا مینوشند و در خلوت انس با خدا قرار گرفته و تمرین تقوی میکنند، هرگز آنها را به خاطر حجابشان سرزنش نمیکردند.
زیباترین دلیل برای حجاب این است که خدا آن را لباس بندگی خود نامیده است و به عقیده ما در جامعه کنونی علاوه بر اینکه باعث رعایت یک حکم الهی فردی میشود، از طرفی نوعی تبلیغ نیز میباشد. تبلیغ این جمله که (من خدا را دوست دارم).
زنان محجبه در زمان کنونی تابلوی من خدا را دوست دارم، را در دست گرفته اند و هر قدمیکه در قاب چنین پوششی بر میدارند نوعی جهاد در راه خداست.
ما در امور دنیوی بین خوب و خوب تر، همواره خوب تر را انتخاب میکنیم ولی چه میشود که بعضی از افراد وقتی به خدا میرسند بین خوب و خوب تر، خوب را میپسندند. در اکثر جلساتی که داشته ایم، حتی زنانی که چادر به سر نداشته اند اعتراف دارند که چادر نسبت به بقیه حجابها خوب تر است. ولی چرا خوب تر را انتخاب نمیکنند؟!!

۱- هر چند واجب شدن حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروع رعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را به صورت مطلوب رعایت کند پس آشنایی تدریجی با این امر ضروری است مثلا در شش سالگی آستین حلقه ای یا دامن کوتاه نپوشد در هفت سالگی با پوششی مانند کلاه یا روسری های کوتاه و فانتزی موهایش پوشانده شود.
حجابی که دست و پای او را نگیرد اما او را به پوشش نزدیک کند. مثلا خانواده ها باید به یاد داشته باشند که یکی از اشکالاتی که دختران در هنگام پوشیدن روسری دارند، احساس خفگی زیر گلو است که باید به آرامی وی را عادت داد.عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.
۲- در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.یکی دیگر ازعوامل مخرب در این جا استفاده خانواده از شبکه های ماهواره ای است که به صورت مستقیم بر روح معنوی کودک اثرگذار است و یقینا بر روند مطلوب دینی خانواده موثر خواهد بود.
۳- بیان محاسن و فواید حجاب و مستور بودن زیبایی ها، رضایت خدا، سلامت فرد و اثرات زیان بار بدحجابی می تواند ما را در حصول نتیجه یاری کند.
۴- استفاده از آیات معرفی زنان صالح و برتر اسلام و بیان زندگانی ایشان به عنوان الگو با استفاده از داستان کودکانه
۵- همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.
می توانید برای انتخاب رنگ لباس و یا چادر، از او نظر خواهی کنید. دختر بچه ها لباس های چین دار و دنباله دار را بسیار دوست دارند. سعی کنید در حجاب و پوشش آنچه را که او دوست دارد انجام دهید و تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشد. سلیقه خود را به هیچ عنوان بر فرزندتان تحمیل نکنید.
۶- یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.
۷- هر سال، روزجشن تکلیف کودکتان مراسمی کوچک به پا کنید چون آن روز تولدی دیگر است و به او یادآوری کنید درطول سالی که گذشت در چه زمینه هایی قوت یا ضعف داشته و قرار است چگونه باشد.
حضرت علی(ع) میفرماید: «صفحه دل کودک همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذرافشانی است».

ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺳﻨﯽ ﺑﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ پایین ﻣﯽ آﻣﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﻏﻠﻮ می کنید ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺪﺍﻟﻠﻪ می گویید!
ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ پاسخ داد: ﺍﮔﺮ ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
عالم سنی ﮔﻔﺖ: ﺳﺨﻦ ﻋُﻤﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ.
ﻋﻼﻣﻪ، ﺳﺮﯾﻊ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺐ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﺍی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ آﻥ ﺑﻮﺩ:
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻌﺒﻪ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻋﯽ ﮐﺮﺩ و ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﮐﺮﺩ. ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﺰﺩ ﻋﻤﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ.
ﻋُﻤﺮ بن الخطّاب به او ﮔﻔﺖ: ﻗَﺪ ﺭَﺍﯼ ﻋَﯿﻦُ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺿَﺮَﺏَ ﯾَﺪُ ﺍﻟﻠّﻪ (ﭼﺸﻢ ﺧﺪﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ).
آﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﻨﯽ مات و ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ...
منابع:
ﺍﻟﻨﻬﺎﯾﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﯿﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ، ﺝ10، ﺹ410.
ﮐﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ، ﺝ5، ﺹ462.
ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺩﻣﺸﻖ، ﺝ17، ﺹ42.
ﺟﻮﺍﻫﺮ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ، ﺝ1، ﺹ 199.
ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻻﺣﺎﺩﯾﺚ، ﺝ26، ﺹ29.
ﺟﺎﻣﻊ ﻣﻌﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺮﺍﺷﺪ، ﺝ1، ﺹ144

تخم بلدرچين يک بمب ويتاميني و تغذيهاي است!
اگر در بين مواد غذايي به دنبال مادهاي باارزش و سالم هستيد، توصيه ميکنيم تخم بلدرچين مصرف کنيد. خواص و فوايد استفاده و مصرف آن در ادامه مطلب توضيح داده شده است.
خواص و فوايد استفاده و مصرف تخم بلدرچين:
تخم بلدرچين نسبت به تخم مرغ، ۵ برابر فسفر، ۷ برابر آهن، ۶ برابر ويتامين B۱۲ و ۱۵ برابر ويتامين B۲ دارد (هرچند اندازه يک تخم مرغ حدود ۵ برابر تخم بلدرچين است).
تخم بلدرچين منبع غني اسيد چرب امگا ۳ است که براي تقويت هوش و حافظه بسيار مفيد است.
کلسترول در تخم بلدرچين نسبت به تخم مرغ بسيار کمتر است.
گفته شده که چون بلدرچين در برابر بيماريهاي مختلف بسيار مقاومتر از مرغ است، پرورش آن بدون استفاده از دارو و آنتي بيوتيک انجام ميشود، بنابراين گوشت و تخم بلدرچين محصولي کاملاً ارگانيک و سالم است که ذخيره داروئي مضري براي مصرف کننده در بافت خود ندارند.
...
...
...

ساعت حدود شش صبح در فرودگاه مهرآباد به همراه دو نفر از دوستانم منتظر پرواز به تبریز بودیم.
پسرکی حدود هفت ساله ، با موهای خرمایی ، جثه ای متوسط ، گردنی افراشته ، چشمانی که برق میزد ، صورتی گندم گون و کمی خسته ، لباسهایی نه چندان تمیز و دستانی چرب ، جلو آمد و
گفت: واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت ، اما حس کرامت و بزرگواری و فرهیختگی مرا وا داشت که
بگویم : بله
به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد.
به دقت گردگیری کرد ، قوطی واکسش را با دقت باز کرد ، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن ، آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن می مالد ، کفش که حسابی واکسی شد را کنار گذاشت تا واکس را جذب کند ، حالا موقع پرداخت بود ، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس ، کم کم کفش برق افتاد ، در آخر هم با پارچه حسابی کفش را صیقلی کرد .
...
...
...

آرام صحبت کن **
فعالیت مغز هنگام صحبت با صدای بلند و فریاد زدن متوقف میشود.
محققان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و دانشگاه جانهاپکینز به شواهدی دست یافتهاند که نشان میدهد، در هنگام فریاد زدن، فعالیت ناحیه بروکا (Broca) در مغز متوقف میشود.
ناحیه بروکا یا مرکز تکلم، هنگام صحبت با صدای بلند فعالیتی ندارد، اما در طول مکالمه فعال است و برای کلمات و جملات بعدی، برنامهریزی میکند. این بررسی نشان داد که این ناحیه مغزی در تولید و ساخت کلمات و جملات نقش ندارد، بلکه منطقه حیاتی برای یکپارچهسازی و هماهنگی اطلاعات در مناطق دیگر مغز است.
نتایج این بررسی برای ترسیم نقشه زبانی در طول جراحیهای مغز و اعصاب قابل استفاده خواهد بود؛
نتایج این کشف نقش مهمی در تشخیص و درمان سکته مغزی، صرع و آسیبهای مغزی مرتبط با اختلالات زبانی دارد.
یافتههای این تحقیق در مجله National Academy of Sciences منتشر شده است

اعمالی که موجب بی برکتی وفقر می شوند.
1.غذا خوردن بدون شستن دست.
2.غذا خوردن بدون گفتن بسم الله.
3.غذا خوردن در تاریکی
4.غذا خوردن درحالت تکیه
5.نوشیدن درحالت ایستاده
6.خوردن نوشیدن درحالت جنابت
.7.استفاده از ظروف شکسته.
9.قطع کردن نان با دندان
10.خوابیدن بعد نماز صبح تا طلوع خورشید.
11.خوابیدن بین مغرب وعشاء
12.ادرارنمودن زیردرخت
13.ادرار نمودن درحالت ایستاد
14.ادرار نمودن درحمام
15.جاروب زدن منزل موقع شب
16.شانه کردن زنان سر خود را درحالت ایستاده
17.دعا نکردن برای پدر مادر
18.کوتاه کردن ناخن با دندان
19.صدا زدن پدر مادر با اسم آنها
20.گذاشتن تار عنکبوت در خانه

سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا ؟!
سامرا یا طوس یا کنج بقیع یا کربلا؟
لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن
جان من آقا فدای لقمه ای نان شما
نان تو از جنس نان نیمه شبهای علیست
نیمه شب شاه عرب نان و رطب سهم گدا
مثل حیدر نیمه ی شب خانه ها را در بزن
منتظر داری میان تک تک این خانه ها
کوچه و پس کوچه های سینه ام بی تاب توست
ضربه های قلب من می گوید آقا جان بیا
مادرت چشم انتظار لحظه ی دیدار توست
تو بیاور بهر زخم سینه و پهلو دوا
چاره ی غمهای زهرا وارث مولا بیا
العجل دارُالشِّفای دردهای قلب ما
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم.

قسم به روح خمینی ، قسم به سید علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
قسم به عارف جبهه به مصطفی چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای حسین خرازی
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در محراب
به انتهای افق ، سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند
قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج همت
به چادر و به حجاب زنان با عفت
به صبحگاه دوکوهه ، به درد و صبر از رنج
غروب دشت شلمچه ، به کربلای پنج
قسم به سید حسن شیرمرد حزب الله
به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله
قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به رمل های روان و به مقتل فکه
قسم به باکری و باقری و زین الدین
به غرش نهم دی به فتنه ی رنگین
قسم به تنگه ی مرصاد و عقده از صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
قسم به قدرت خون در برابر شمشیر
به یک پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر
به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در مصاف رو در رو
به دست خالی رزمنده ای که می جنگید
به آن جنازه که با چشم باز می خندید
قسم به خون خلیلی شهید راه حیا
به ندبه و به کمیل و زیارت عاشورا
که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
حسینی ام حسنی ام ، و زینبی هستم
و سر سپرده ام و از تبار عمارم
به انقلاب و شهیدان حق وفادارم..

ﺍﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟
جواب با شما...
نگذاريد گوشهايتان گواه چيزي باشد که چشمهايتان نديده، نگذاريد زبانتان چيزي را بگويد که قلبتان باور نکرده..
"صادقانه زندگي کنيد"
ما موجودات خاکي نيستيم که به بهشت ميرويم.ما موجودات بهشتي هستيم که از خاک سر برآورده ايم...
"الهي قمشه ای "

تقدیم به
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمي امام خامنه ای حفظةالله تعالی
مائیم همان نسل جمارانی ها
مائیم قسم خورده ی چمرانی ها
دلباخته ی پیر خراسانی ها
با ارتش سردار سلیمانی ها
کافیست که دنیا همه مبهوت شود
تا منطقه انباری باروت شود
بگذار دوباره عشق تبعید شود
بگذار مذاکرات تمدید شود
تحریم بزرگ غرب تشدید شود
پیمان امام عشق تجدید شود
این نسل شکسته شاخ اهریمن ها
جانم به فدای احمدی روشن ها
سرباز خمینی زمانیم همه
در صدر خبرهای جهانیم همه
آماده برای گفتمانیم همه
با نرمش خویش قهرمانیم همه
ما پیرو خط فکری "عمّاریم"
با غرب أشداء و علی الکفاریم
در مکتب ما، شکست ناکامی نیست
جز عشق، وصیتی و پیغامی نیست
شهرت طلبی، شبیه گمنامی نیست
در رأس، بجز نظام اسلامی نیست
جز عترت و قرآن همه نا حق باشد
پاینده ولایتی که مطلق باشد...::
.
.
لبیک لبیک یا سید علی حسینی خامنه ای

1 x 8 + 1 = 9
12 x 8 + 2 = 98
123 x 8 + 3 = 987
1234 x 8 + 4 = 9876
12345 x 8 + 5 = 98765
123456 x 8 + 6 = 987654
1234567 x 8 + 7 = 9876543
12345678 x 8 + 8 = 98765432
123456789 x 8 + 9 = 987654321
...
...
...

علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه:
استاد ما عارف برجسته ”حاج میرزا علی آقا قاضی” می فرمود:
در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شدهای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد. آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد. سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد. سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)است.
تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم».
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید افتادم، كه همه موهای سرم سفید شده.
مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی امیرالمؤمنین علیه السلام بودهاند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
تبیان
(علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی؛ معادشناسی، ج ۳، ص ۱۱۰)

اعوذ بجلال وجهک الکریم...ان ینقضی عنی شعر رمضان....
تازه داشت یخ های بینمان باز می شد....یا علی و یا عظیم
....تازه داشتیم یاد می گرفتیم چه جوری با تو حرف بزنیم.....اللهم انی افتتح الثناء بحمدک
.....تازه داشتیم یاد می گرفتیم برایت شیرین زبانی کنیم....وحفه بملائکتک المقربین
تازه داشتیم یاد می گرفتیم چه جوری یک چیزی از تو بخواهیم
این که قبلش یک عالمه برایت زبان بریزیم
هی تملقت را بگوییم و خسته نشویم
و لا کففت عن تملقک
بنشینیم از شب تا صبح هزار جور و با هزار اسم از تو تعریف کنیم
هی بگوییم تو بهترین کسی هستی که فلان...
یا خیر ال....یا خیرال....یا خیرال.....
فهمیده بودیم که اگر گریه کنیم تو زود........
فهمیده بودیم اگر اشک توی چشممان جمع شود زودی آشتی می کنی
یا حبیب الباکین
فهمیده بودیم اگر یک امیدی به تو داشته باشیم تو دلت نمی آید ناامیدمان کنی...
إرحم من رأس ماله الرجا-
یاد گرفته بودیم مثل بچه ها که دستشان را بالای سرشان می گیرند... قرآن را بگذاریم روی سرمان و هی به جان عزیزهایت قسمت بدهیم...
بمحمد......بمحمد....بمحمد
.....خیلی چیزها یاد گرفته بودیم
یاد گرفته بودیم با تو زندگی کنیم...
کجا می خواهی بروی عزیز دلم
نرو...

گویند که چون حضرت موسی(ع) به مناجات میرفت هر کس از بنیاسرائیل پیغامی از زبان او به حضرت عزت میفرستاد. روزی جوانی را ملاقات نمود. جوان گفت: “یا موسی به مناجات میروی پیغام من به او برسان و بگو که فلان بنده میگوید که من ربوبیت تو نمیخواهم و اگر رازق تویی رزق من نفرست و من ننگ میدارم از بندگی تو و هرگز به خداوندی تو اغراق نکنم.”
موسی از وی خشمگین شد، روی گردانید و به مناجات آمد. بعد از آن که فارغ گشت شرم داشت که گفتههای آن جوان را بیان کند. حق تعالی خطاب نمود: “ای موسی! چرا در امانت خیانت میپسندی؟ ” موسی گفت: “خداوندا شرم میدارم که سخنان آشفتهی آن پریشان روزگار را عرض کنم.”
فرمود: “چاره چیست؟” موسی آن چه شنیده بود باز گفت. حق تعالی فرمود: “بندهی مرا بگو که اگر تو ربوبیت من نمیخواهی من عبودیت تو میخواهم و اگر تو رزاقی من نمیپسندی من رزق تو را شام و چاشت میرسانم و اگر تو از خداوندی من ننگ داری من از بندگی تو ننگ ندارم و اگر تو مرا نمیخواهی من تو را خواهم، تا تو بدانی که تو، تویی و من، من.
چون موسی از میقات بازگشت آن جوان مجوسی بر سر راه نشسته بود. پرسید: ” ای موسی! پیغام من رساندی؟”
موسی گفت: “رساندم و در جواب چنین فرمود.”
آن جوان همین که فرمایش خداوند را شنید گفت: “معبودی که در برابر بدی نیکویی کند و در مقابل جفا وفا پیش آرد، ترک وی کردن، از عقل و مروت به غایت دور است.”
منبع: کشکول کمپانی

حدیثی تکان دهنده از امام صادق (ع) ...
ایشان میفرمایند :
گناهی که نعمتها را تغییر میدهد،تجاوز به حقوق دیگران است.
گناهی که پشیمانی می آورد قتل است.
گناهی که گرفتاری ایجاد می کند ظلم است.
گناهی که آبرو میبرد شرابخواریست.
گناهی که جلوی روزی و" رزق" را می گیرد، زنا است.
گناهی که مرگ را شتاب میبخشد قطع رابطه با خویشان است.
گناهی که مانع استجابت دعا میگردد و زندگی را تیره و تار میکند،نافرمانی از پدر و مادر است.
علل الشرایع ج 2،ص584،ح 27

کسی که کوچکترین محبتی را به ابابکر و عمر داشته باشد در آتش میسوزد
ابن ادریس از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که:
فردای قیامت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) از لب پرتگاه جهنم همراه با امیرالمؤمنین و حسن و حسین
(علیهماالسلام) عبور مینمایند شخصی از داخل جهنم فریاد میزند و سه مرتبه برای نجات خود به نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) استغاثه میکند ولی جواب نمیشوند بار دیگر سه مرتبه به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) استغاثه میکند، پس جواب نمیشنود.
✨پس ندا میدهد یا حسین یا حسین یا حسین اغثنی انا قاتل اعدائک؛ یا حسین! من را نجات بده، من دشمنان تو را کشتم. در آن هنگام رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به امام حسین(علیهالسلام) میفرمایند: برای تو دلیل آورد؛ پس امام حسین(علیهالسلام) چون عقاب تیز پرواز او را نجات میدهد.
راوی میپرسد: آن شخص کیست؟ حضرت فرمودند: مختار است.
سپس راوی با تعجب سؤال میکند: چرا با آتش عذاب میسوزد با اینکه از قاتلین ابا عبدالله الحسین(علیهالسلام) انتقام گرفت؟ حضرت فرمودند: به دلیل اینکه در قلب مختار ذرهای از محبت آن دو نفر (ابابکر وعمر )وجود داشت. به خدا قسم اگر جبرائیل، میکائیل و اسرافیل در قلبشان چیزی از حب این دو باشد با صورت داخل آتش افکنده میشوند.
اللهم عجل لولیک الفرج
بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۳۳۹، حدیث ۵

چرا حرم ها کبوتر دارند نه کلاغ ؟
از نظر طب سنتی، هر مکانی دارای طبع و مزاج خاص خود است. بعضی مکانها مانند غسالخانه هاو قبرستانهابه دلیل گریه وغم وزاری دارای طبع سرد و خشک (سودایی) هستند.
سالن های ورزشی ؛مراکز تحقیقاتی به دلیل هیجان بالا دارای طبع گرم وخشک هستند. اما مکانهایی وجود دارند که دارای طبع گرم وتر هستند یعنی خونسازند.
نشستن کنار رودخانه سودای مغز را ازبین می برد در واقع می تواند آرامبخش بوده وافسردگی ها را ازبین ببرد اما نشستن در کنار دریا سودازا و نیز ایجادکننده افسردگیهاست.
حتی توصیه می شود افرادی که مشکلات روحی روانی شدیدی دارند از نشستن کنار دریا آن هم به هنگام غروب آفتاب با لباس بنفش و یا یاسی خودداری کنند چون زمینه خودکشی را برای خود فراهم می آورند.
ازجمله مکان های خونساز می توان حرم اهل بیت(علیهم السلام) رانام برد. گرمای معنوی این مکان ها آنقدر بالاست که هرفرد با هرطبع و مزاجی را درمان خواهدکرد.
جالب است که هیچ کلاغی در حرم ها دیده نمی شود و بیشترفضای صحن و حیاطها را کبوترها پر کرده اند. چون کبوترپرنده ای گرم مزاج است به
همین خاطر عاشق گرمای معنوی امام و امامزاده هاست!
اماکلاغها بدلیل سرد مزاج بودنشان تاب وتحمل گرمای این مکانهارا ندارند!!!
آیا تا کنون به آینه های شکسته داخل حرمها دقت کردید؟؟؟
چرااین آینه ها شکسته اند؟؟؟
مفهومش این است که"به اینجا امدی جسم خاکیت را بشکن و ازوجود خاکیت بگذر وحتی از خودت صرف نظر کن!
واین شکسته شدن در درون عاملی است برای کاهش سودا در بدن و افزایش دم و خون .
(تدوین : دکتر سام دلیری محقق ومدرس طب سنتی واسلامی)

دوازده پيام مديريتي از امام اميرالمؤمنين علي عليه آلاف التحيه و الثنا
۱- به جاي ازدياد کارها به تداوم صحيح آنها بينديشيد. حکمت۲۷۰
۲- براي رسيدن به هدف ها و مقام هاي بلند، همّت بلند داشته باشيد. «خطبه ۲۱۱»
۳- از تجارب و اندرزها پند بگيريد و از آنها بهره برداري کنيد تا دچار نقص نشويد. «نامه ۳۱، خطبه ۱۷۵»
۴- از شدت سختي نهراسيد، زيرا هراس، شکننده تر از خود کار است و به گشايش امور اميدوار باشيد. «حکمت ۱۶۶ و ۲۴۶»
۵- اگر به انجام مسئوليتي گردن نهاديد، به آن وفا کنيد. «حکمت۳۲۷»
۶- هيچ وقت کارهاي اهم را فداي امور مهم نکنيد. «حکمت ۲۷۱»
۷- پيش از پذيرش هر کاري، به دانش آن مجهز شويد. «حکمت ۴۳۹»
۸- خويشتن را اصلاح کنيد تا خداوند کارهاي شما را اصلاح کند. «نهج البلاغه»
۹- پست ها، امانت و وسيله خدمتگزاری اند، نه منبع بهره برداری. «خطبه ۱۳۱»
۱۰- پست ها ميزان آزمايش شمايند، بکوشيد تا سربلند بيرون آييد. «خطبه ۳۳»
۱۱- مشورت پذير باشيد، اگر مشورت نکنيد، تباه مي شويد. «نامه ۶۹»
۱۲- با زيردستان خود مانند. پدري مهربان رفتار کنيد. «نامه ۵۲»

ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ :
ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ،
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟
ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺑﺎ همسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟
ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ، ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ !
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ .
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ .
ﻣﻐﻔﺮﺗﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺖ؟؟؟
بادبادک باآن که ميداند زندگي اش به نخي بند است،بازهم درآسمان ميرقصد و ميخندد... بخند و نگران نباش،بدان که نخ زندگي،در دست خداست!

چقدر اين متن رو دوست دارم :
ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ...!!!
ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ !!!
ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ...!!!
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ...
گل بود،،،،،
ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود!!!!!!
آنکه تو را میخواهد!!!!
به هر بهانه ای میماند!!!!!!
* زنده ياد حسين پناهی*

یکی از بخش های بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان در نقد اصطلاح ”اسلام رحمانی” بود، قابل ذکر است که هماکنون چندسالی از رواج عبارت «اسلام رحمانی» به جای «اسلام ناب محمدی» در میان چهرههای جریانی خاص میگذرد.
رهبر معظم انقلاب:
«اصطلاح اسلام رحمانی که این روزها رایج شده است از ترکیب دو کلمهی زیبا بهوجود آمده اما معنای واقعی آن چیست؟ آیا منظور این است که برخلاف قرآن که انسانها را به مؤمن، کافر، دشمن و دوست تقسیم میکند باید با همهی انسانها، صرفاً با رحمت برخورد کرد؟ و با کسانی که با اسلام و ملت ایران دشمنی میکنند، بر خلاف فرمان پروردگار با محبت، مودّت و مَعدِلَت رفتار کرد؟
ایشان، اینگونه حرفهای بدون تأمل و سطحی را کاری غلط و گمراهکننده خواندند و افزودند: آیا اصطلاح اسلام رحمانی، نشأتگرفته از لیبرالیزم غربی است؟ اگر اینگونه باشد این اصطلاح، نه اسلامی است و نه حتی رحمانی و عاطفی، چرا که زیربنای لیبرالیزم یعنی تفکر اومانیستی براساس نفی پروردگار و معنویت شکل گرفته و بر پایهی منافع گروههای قدرتمند، استوار است.» [1]
❌ روحانی: «باید اسلام رحمانی، معتدل و اعتدالی را به جهان معرفی و در برابر افراط و خشونت ایستادگی کرده و به دنیا بگوییم که اسلام دین افراط و خشونت نیست، بلکه دین مدارا است.» [2]
❌ جهانگیری معاون اول رییس جمهور: «باید چهره رحمانی و معتدل اسلام به مردم دنیا معرفی شود.» [3]
❌ محمد خاتمی: «مدارس ایران معرف چهره رحمانی اسلام باشند.» [4]
❌ معصومه ابتکار: «از ابتدا، انجمن اسلامی در آمریکا و اروپا همزمان با تأسیسش در ایران نیز شکل گرفت و فراتر از اعتقادات دینی شیعی با نگرش اسلام رحمانی فعالیت میکرد؛ اسلامی که تنوع دیدگاهها را بیان میکند»! [5]
❌ کدیور: «اصطلاح اسلام رحمانی مدتی از اقبال برخوردار شده است. نگارنده این اصطلاح را سالها قبل برای تمایز قرائات مختلف اسلامی بکار برده است. در یک سال اخیر این ترکیب در میان حامیان و رهبران و همراهان جنبش سبز به وفور به چشم میخورد. به نظر میرسد تحلیل مفهومی اسلام رحمانی لازم باشد.» [6]
1. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=30239
2. http://www.president.ir/fa/83661
3. http://www.khabaronline.ir/detail/419357
4. http://isna.ir/fa/print/92062717795
5. http://etedalpres.ir/22112
6. http://www.rahesabz.net/story/22486

قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!
فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر
شرایطی خودش را نگه دارد.
گذاشتیمش روی دوش بچهها و راه افتادیم. گریه و زاری.
یکی میگفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟» یکی میگفت: «تو قرار نبود شهید بشی»
دیگری داد میزد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟» یکی عربده میکشید. یکی غش میکرد!
در مسیر، بقیه بچهها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند
واقعا گریه و شیون راه میانداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها!
جنازه را بردیم داخل اتاق.
این بندگان خدا كه فكر ميكردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند
و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!! در همین بین من به یکی از بچهها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.» رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم میخوام باهات بیام!» بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید
و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبهها از حال رفتند!
ما هم قاه قاه میخندیدیم.
خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم

ثواب زن ذلیلی در اسلام
روزی پیامبر شاهد پاک کردن عدس توسط امام علی (ع) و خدمت ایشان در منزل بودند،
سپس به ایشان فرمودند:
یا علی
هیچ مردی نیست که در خانه کمک همسرش کند
مگر به اندازه هر مویی که در بدن اوست عبادت یک سال را که روزها روزه و شب ها نماز شب بخواند خداوند به او عطا میکند
و ثواب صبر انبیاء صابرکه داوود و یعقوب و عیسی باشد به او داده میشود
و نام او در دفتر شهدا ثبت میشود
و در هر روز و شبی ثواب هزار شهید برای او ثبت میشود
به ازای هر قدمی ثواب حج و عمره مقبوله به او میدهند
خداوند به عدد رگی که در بدن اوست شهری در بهشت به او عطا میکند
یاعلی یک ساعت خدمت به همسر بهتراست از:
هزار سال عبادت
هزار حج
هزار عمره
هزار مرتبه جهاد در رکاب پیامبران اولواالعظم
هزار نماز جمعه
هزار عیادت مریض
هزار تشییع جنازه
هزار دینار صدقه
سیر کردن هزار گرسنه
آزادی هزار بنده
پوشانیدن هزار برهنه
عطای هزار اسب جنگی
صدقه هزار شترسرخ مو
بهتراست از قرائت تورات و انجیل و زبو رو قرآن
یا علی
خدمت به عیال در خانه کفاره گناهان کبیره و خاموشی غضب خداست
یا علی
خدمت عیال نمیکند مگر
صدیق
یا
شهید
مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او کنار گذاشته است.
.
.
.
هنگ کردین نه؟؟؟
شاید بگید حدیث جعلیه؟؟
اینم سندش
مستدرک الوسائل
جلد 13
صفحه48
حدیث2
.پس با این حساب این اسمش زن ذلیلی نیست
زن عزیزیه...
یعنی کمک به همسر
باعث عزت میشه

انگار رستاخیز فیلمی افتخاريست!!
گویا هنر در چشم [درویش] اختياريست!
ای آنکه با مردان تاریخ آشنایی!
از چیست با آن قدمتت در انحنائى؟
سازندگی با سرکشان غرب؟ هیهات!
تاریخ طف با یاغیان غرب؟ هیهات!
پیوسته طنّازی مکن اینسان برادر
با شیعیان بازی مکن اینسان برادر
دستت رها کن جانم از دست حرامی
بگذار بر رای مراجع احترامی
قدری نما در صفحه ی مقتل مراعات
صحرا کجا و کوهها و ارتفاعات
پند از بیان عبد آگاهت ندادند؟
آیا هنوزم کربلا راهت ندادند؟
در کربلا ششماهه شد پابست بابا
نشنیده ای طفلی به روی دست بابا؟!
مقتل مگر نزد تو معنایی ندارد؟
در صحنه هایت حرمله جایی ندارد؟!
این واقعیت تا به رستاخیز بر پاست
خون علی اصغر(ع) به سوی عرش اعلاست
دشمن کجا کرد احترام در و الماس
عباس(ع) را بگذار با یاران عباس(ع)
يک تن نشد همتای اکبر(ع)در مقامش
داری مگر حتی یکی همچون غلامش؟
نشنیده ای رزم یتیمی را به میدان؟
قاسم کجا و این عروسک های بی جان!!
محبوب شيخ و شاب را از ياد بردی
دردانه ی ارباب را از ياد بردی
بردار چشم اجنبی از خیمه بردار
دست از شبیخون،از جفا،از هجمه بردار
گویا نمی بینی دل بی تاب ما را
بس کن ، رها کن پرچم ارباب ما را
نای حزين ذاکرانش نينوائیست
حال و هوای (می زده)کرببلاييست
شعر:محمدمحمدى
21تير94

اولاً تا حد ممکن از الفاظ محترمانه مرتبط با جمع استفاده بشه
مثلاً در جمع همسایه ها و همکارا آقای "فامیلی" ، در جمع اقوام آقا " اسم" ، در جمع های صمیمی تر از الفاظ عزیزم و جونم و فلان جان . هیچ وقت بی احترامانه تو جمع شوهرتونو صدا نکنید.
دوم اینکه اولاً خودتون تو جمع بحثی رو با شوهرتون شروع نکنید و اگرم اخلاق شوهرتون جوشیه و امکان داره گاهی جلو کسای دیگه با شما جر و بحث کنه به هیچ وجه به هیچ وجه جوابشو ندین و ماجرا رو کش ندین . خیلی محترمانه بگو عزیزم بعدااً در موردش صحبت می کنیم و سعی کنید اون محل رو ترک کنید تا شوهرتون هی ادامه نده.
سوم خواسته جدیدی رو به طور یکدفعه و بدون آگاهی قبلی شوهرتون تو جمع ازش نخوایید. چون ممکنه قبول نکنه و شما ضابع شید و یا از رو اجبار و خجالت جمع قبول کنه و بعد تو دلش هی غر بزنه و یا زیر زیرکی غر بزنه و اوقات شما رو تلخ کنیه
چهارم : درسته مرد باید به زنش تو کارای خونه کمک کنه و مخصوصاً خانم های شاغل. ولی هر چقدرم از شوهرتون کار کشدید و هر چقدرم مادرش خود شوهرتونو تو خونه خودش به کار گرفته باشه شما نباید جلوی خانواده و بخصوص مادرشوهرتون شوهرتونو به کارای خونه بگیرید. یا نباید بذارید انجام بده یا خودتونم واستید کنارش با هم انجام بدید
...
...
...

واژه «عَفاف» مصدر ماده (عَفَّ) میباشد كه مصدر دیگر آن «عِفّه» است و این دو دقیقاً به یك معنا میباشند و به جای یكدیگر به كار میروند.
كتاب (العین) عفت را اینگونه معنی كرده: (العفه الكفّ عما لا یَحِلُّ): «عفت، خودداری از چیزی است كه حلال نباشد» (فراهیدی، 1405ق: ج1، ص92)
(راغب اصفهانی) میگوید: (العفّه حصول حاله للنفسِ تمنعُ بها عن غلبه الشهوه): (عفت حالت درونی و نفسانی است كه توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری میشود)
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/31]
و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كردهاند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/59]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/53]
و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مىخواهید از پشت پرده بخواهید این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است.
قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/30]
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه تر است خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است!

خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 126
بازدید کل : 58478
تعداد مطالب : 1264
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1