هرگز نمی توانیم با ظاهر کسی را قضاوت کنیم...

مرد نقاشی در شهری کوچکی زندگی میکرد که تابلوهای بسیار زیبایی می‌کشید و به قیمت گرانی تابلوها را به فروش میرساند.

روزی یکی از همسایگان نقاش به او گفت:
 با هر تابلوی نقاشی که میکشی پول زیادی می گیری آدم‌های فقیر زیادی در همسایگی ما هستند چرا به این همسایگان فقيرت کمک نمی کنی؟

 از قصاب محل یاد بگیر، با آنکه وضع مالی خوبی ندارد هر روز چند قسمت گوشت را مجانی به خانواده‌های فقرا میدهد!

پير مرد نقاش گفت ولی من پولی ندارم که به کسی کمک کنم.

همسایه مرد نقاش که
 نا امید شده بود با ناراحتی خانه او را ترک کرد و به بد گویی پشت سر نقاش پرداخت.
پس از مدتی مرد نقاش بیمار شد ودر تنهایی و کم محلی همسایگان از دنيا رفت.

طی مراسمی ساده مراسم دفن انجام شد. بعد از چند روز مردم با کمال تعجب دیدند که مرد قصاب دیگر کمکی به فقرا نمیکند!
با تعجب از او علت کمک نکردنش را پرسیدند.
قصاب گفت پیرمرد نقاش همیشه پول گوشت‌ها را به من میداد و میگفت بين فقرا تقسیم کن!
نتیجه اخلاقی
"هرگز نمی توانیم با ظاهر کسی را قضاوت کنیم...
مراقب قضاوت‌های نادرست‌مان باشیم"

ثواب بدون ریا ارزشمند است
انسان در طول زندگي براي
چهار چيز تلاش ميکند :
1- اسمش مطرح باشد .
2- لباسش فاخر باشد .
3- خانه اش زيبا باشد .
4- اتومبيلش مدل بالا باشد

ولي بعد ازمرگش :
اسمش ميشود : ميت
لباسش ميشود : کفن
خانه اش ميشود : قبر
و مرکبش ميشود : تابوت !


يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ
مَا غَرَّکَ بِرَبِّک َالْکَرِيم :
اي انسان ! چه چيز تو را در برابر پروردگار کريمت مغرور ساخته است ؟؟؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, | 14:37 | نويسنده : Shabgard |