
«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسند.» ... به نام خداوند لوح و قلم - حقیقت نگار وجود و عدم - خدایی که داننده ی رازهاست - نخستین سرآغاز آغازهاست ... وبگاه پیک ایران با محوریت موضوعات مختلف در شبکه های اجتماعی بنا شده و هدف اصلی آن اشتراک گزاری اطلاعات برای استفاده شما عزیزان میباشد. ... مرحبا ای پیکِ مشتاقان بگو پیغام دوست / تا کنم جان از سرِ رَغبت فدای نام دوست! حافظ
تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان پایگاه رسانه ای پیک و آدرس peykiran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته.
در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
گویند که چون حضرت موسی(ع) به مناجات میرفت هر کس از بنیاسرائیل پیغامی از زبان او به حضرت عزت میفرستاد. روزی جوانی را ملاقات نمود. جوان گفت: “یا موسی به مناجات میروی پیغام من به او برسان و بگو که فلان بنده میگوید که من ربوبیت تو نمیخواهم و اگر رازق تویی رزق من نفرست و من ننگ میدارم از بندگی تو و هرگز به خداوندی تو اغراق نکنم.”
موسی از وی خشمگین شد، روی گردانید و به مناجات آمد. بعد از آن که فارغ گشت شرم داشت که گفتههای آن جوان را بیان کند. حق تعالی خطاب نمود: “ای موسی! چرا در امانت خیانت میپسندی؟ ” موسی گفت: “خداوندا شرم میدارم که سخنان آشفتهی آن پریشان روزگار را عرض کنم.”
فرمود: “چاره چیست؟” موسی آن چه شنیده بود باز گفت. حق تعالی فرمود: “بندهی مرا بگو که اگر تو ربوبیت من نمیخواهی من عبودیت تو میخواهم و اگر تو رزاقی من نمیپسندی من رزق تو را شام و چاشت میرسانم و اگر تو از خداوندی من ننگ داری من از بندگی تو ننگ ندارم و اگر تو مرا نمیخواهی من تو را خواهم، تا تو بدانی که تو، تویی و من، من.
چون موسی از میقات بازگشت آن جوان مجوسی بر سر راه نشسته بود. پرسید: ” ای موسی! پیغام من رساندی؟”
موسی گفت: “رساندم و در جواب چنین فرمود.”
آن جوان همین که فرمایش خداوند را شنید گفت: “معبودی که در برابر بدی نیکویی کند و در مقابل جفا وفا پیش آرد، ترک وی کردن، از عقل و مروت به غایت دور است.”
منبع: کشکول کمپانی
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 174
بازدید کل : 58526
تعداد مطالب : 1264
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1