
«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسند.» ... به نام خداوند لوح و قلم - حقیقت نگار وجود و عدم - خدایی که داننده ی رازهاست - نخستین سرآغاز آغازهاست ... وبگاه پیک ایران با محوریت موضوعات مختلف در شبکه های اجتماعی بنا شده و هدف اصلی آن اشتراک گزاری اطلاعات برای استفاده شما عزیزان میباشد. ... مرحبا ای پیکِ مشتاقان بگو پیغام دوست / تا کنم جان از سرِ رَغبت فدای نام دوست! حافظ
تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان پایگاه رسانه ای پیک و آدرس peykiran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته.
در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
روزى شيخ بهاء الدين كه مقبره آن مرحوم در مشهد مىباشد و ميرداماد با شاه عباس از شهر خارج شدند و به صحرا روان شدند و در اين ميان نگاه شاه عباس به اسب شيخ بهاء افتاد كه بر همه اسبها مقدم شده و راه مىپيمايد شاه خود را به ميرداماد رسانيد و گفت: نگاه كن ببين اسب شيخ زير پاى شيخ رقص مىكند غرضش از اين كلمه اين بود كه بفهمد دل دو نفر عالم با هم چه نحوه است آيا مخالف با هم هستند و يا با هم موافقند شاه چون اين مطلب را اظهار كرد كه شيخ سبك و لاغر است لذا اين طور اسبش جولان دارد و رقص مىكند.
در جواب شاه عباس ميرداماد گفت: نه اينطور نيست بلكه اسب زير پاى شيخ ميداند چنين عالمى و دانشمندى بر او سوار است لذا است كه زير پاى او رقص آمده از جهت خوشحالى او است.
شاه مرور شد از جواب ميرداماد بعد رفت و خود را به شيخ بهاء رسانيد و گفت: جناب شيخ ببين اسب زير پاى ميرداماد وامانده است و نمىتواند راه برود زيرا كه فربه و چاق است.
شيخ گفت: نه چنين است بلكه از جهت اين است كه مىداند عالمى بر او سوار است كه علم مساوى با كوههاى و زمين اين جهان است لذا اين نحو ملايم حركت مىكند شاه عباس از جواب اين دو نفر مرد روحانى خوشحال و مسرور گرديد و سجده شكر بجا آورد كه دو مجتهد و دو صاحب فتوى با هم يكى هستند(1).
1- جامع الدرر ج 1 ص 273
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 164
بازدید کل : 58516
تعداد مطالب : 1264
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1