
«ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسند.» ... به نام خداوند لوح و قلم - حقیقت نگار وجود و عدم - خدایی که داننده ی رازهاست - نخستین سرآغاز آغازهاست ... وبگاه پیک ایران با محوریت موضوعات مختلف در شبکه های اجتماعی بنا شده و هدف اصلی آن اشتراک گزاری اطلاعات برای استفاده شما عزیزان میباشد. ... مرحبا ای پیکِ مشتاقان بگو پیغام دوست / تا کنم جان از سرِ رَغبت فدای نام دوست! حافظ
تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان پایگاه رسانه ای پیک و آدرس peykiran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته.
در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
نیما یوشیج چه زیبا گفت :
"فکر را پر بدهید"
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
"فکر باید بپرد"
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
....
"فکر اگر پربکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دستها مزرع گلهای قشنگ
......
"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها ... ِ

--تنها امامی که شش ماهه به دنیا آمدند
--تنها امامی که از هیچ بانویی شیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم(ص)صورت گرفته است
--تنها امامی که روز ولادتشان،پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند
--تنها امامی که در معرکه ی جنگ به شهادت رسیدند
--تنها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان (ایّها الشهید) یاد شده با اینکه همه ی ائمه ی ما شهید شده اند.
--تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند( علی اکبر علیه السلام و علی اصغر علیه السلام )
— تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارند
— تنها امامی که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد!!
— تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شدند
— تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد.
--تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بر بدن به شهادت رسیدند
--تنها امامی که بعد از شهادتش،خانواده اش اسیر شدند.
— تنها امامی که پدر و مادر و 9 نسلش معصوم بودند.
--تنها امامی ک تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی درآن نیست و شهادتش درماهی است که هیچ تولدی درآن نیست
--تنها امامی که خوردن خاک قبرش اشکال ندارد
--تنها امامی که دعا تحت قبه ی ایشان به اجابت می رسد
--تنها امامی که امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند!
--تنها امامی که یک در بهشت به نام اوست:باب الحسین علیه السلام
--تنها امامی که یارانش بی نظیر بودند
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم میکرد :
♦️ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ!
♦️ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ...
♦️ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ...
!
ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست!

وحشتناک ترین خبر سال...
روز نهم تیر 94 ساعت شانزده در شبکه سه در برنامه ای به مناسبت ماه رمضان.. امیر حسین مدرس خبری را به کنایه خواند :
در استان خوزستان سدی قرار است ساخته شود . با ساخت این سد تپه باستانی متعلق به عصر دیرینه سنگی با قدمت بیش از هیجده هزار سال به زیر آب خواهد رفت و بطور کلی تخریب خواهد شد .
زنگ خطر...
تمام دنیا میدانند که کانال سوئز در مصر به فرمان داریوش بزرگ و حدود 2490 سال پیش ساخته شد . جالب اینکه نقشه اصلی آن را یک زن ایرانی کشیده بود . اما متاسفانه بیست سال پیش اسرائیل.. این افتخار بزرگ را به نام یهودیان ثبت کرد و هیچ ایرانی ای به آن اعتراض نکرد . چرا که رییس جمهور وقت ایران ، جناب هاشمی رفسنجانی ، نظام هخامنشی را طاغوتی میدانست .
اندکی بعد در استرالیا اشیایی باستانی پیداشد که بسیار شبیه اشیای یافت شده در شوش (پایتخت زمستانه هخامنشیان) بود . باستان شناسان به این نتیجه رسیدند که کاشفان اصلی قاره اقیانوسیه ، انگلیسیها نبودند . بلکه نیروی دریایی ایران زمان هخامنشیان بوده است . اما آقای خاتمی هم توجهی نکرد و هندیها آن افتخار را نیز به نام خود ثبت کردند .
...
...
...

میگویند سرانه مصرف آب ایرانیان دو برابر سرانه مصرف جهان است. یک گوگل ساده انجام بدهید تا همین ادعا را با صدها تیتر مختلف در هزاران سایت فارسی زبان مشاهده کنید. حالا اگر تبلیغات هر روزه رادیو و تلویزیون را هم به این موج اضافه کنیم، آن وقت هژمونی قاطع ادعایی را بر فضای رسانهای کشور مشاهده خواهیم کرد که طبیعتا تکتک شهروندان ناچار به پذیرش آن هستند. اما حقیقت چیز دیگری است.
از ویکیپدیا میتوانید فهرست سرانه مصرف «آب شیرین» (freshwater) کشورهای جهان را مشاهده کنید. (به انگلیسی+ و به فارسی+) ایران در این فهرست، با سالانه ۱۰۴۸ مترمکعب برای هر نفر، در بین ۱۶۹ کشور جهان، رتبه ۲۰ را به خود اختصاص داده. کشورهایی که در این فهرست سرانه بیشتری نسبت به ایران دارند به صورت نرمال قابل دستهبندی نیستند. یعنی از کشورهای عقبافتادهای همچون ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان و پاکستان گرفته تا کشورهای کاملا پیشرفتهای همچون آمریکا، کانادا، استرالیا و پرتغال را شامل میشوند. بدین ترتیب، آشکارا یک جای کار لنگ میزند. نمودار سرانه مصرف آب نمیتواند ملاک مناسبی برای توسعهیافتگی اقتصادی یا فرهنگی کشورها باشد. اما مشکل کار در کجاست؟
در جداول ارایه شده، سرانه آب شیرین مصرفی، از مجموع آب مصرف شده در بخش «خانگی، صنعتی و کشاورزی» محاسبه شده است که در کشورهای مختلف جهان، سهم هر یک از این بخشها متفاوت است. خیلی ساده میتوان حدس زد که در کشورهای عقبافتاده جهان، به دلیل سیستم آبیاری سنتی در بخش کشاورزی، هدررفت آب در این بخش بسیار زیاد است. دوباره به نمودار مصرف جهان باز میگردیم و این بار کشورها را بر اساس سرانه مصرف در بخش کشاورزی فهرست میکنیم:
...
...
...

خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 90
بازدید هفته : 2036
بازدید ماه : 2188
بازدید کل : 61095
تعداد مطالب : 1264
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1